وقتی حرف از ساختوساز میزنه، همهمون یه تصویر ذهنی از یه کارگاه پر از خاک و گرد و غبار داریم که چند نفر با لباسهای کار، مشغول جابهجا کردن مصالح و شکل دادن به یه ساختمون هستن. اما چیزی که شاید کمتر بهش فکر کنیم، ابزارها و مصالحی هستن که این کار رو ممکن میکنن. از آجر که پایه و اساس هر دیواریه، تا بیل که خاک رو جابهجا میکنه، و از گچ که دیوارها رو صاف و خوشقیافه میکنه، تا فرغون که بارها رو به دوش میکشه؛ همه اینا مثل اعضای یه تیم دست به دست هم میدن تا یه ساختمون سرپا بشه. تو این مطلب میخوام براتون از این ابزارها و مصالح بگم، یه جوری که انگار داریم دور یه میز چای میخوریم و گپ میزنیم.
ساختن یه خونه یا هر بنای دیگه، فقط به پول و نقشه خوب نیاز نداره؛ یه سری ابزار و مصالح ساده ولی کلیدی هستن که اگه نباشن، هیچ پروژهای جلو نمیره. فکرش رو بکن، بدون متر چطور میخوای اندازهها رو درست دربیاری؟ یا بدون تراز چطور مطمئن شی دیوارت کج نشده؟ بیا با هم یه نگاهی بندازیم به این قهرمانهای بیادعای دنیای ساختوساز و ببینیم هرکدوم چه نقشی دارن.
ابزارهای دستی: قلب تپنده کارگاه
هر کارگاهی یه سری ابزار داره که مثل دست و پای کارگرا عمل میکنن. مثلاً بیل رو بگیر؛ یه ابزار ساده که شاید به نظر نیاد خیلی مهم باشه، ولی اگه نباشه، چطور میخوای گودبرداری کنی یا خاک رو جابهجا کنی؟ یه روز که تو کارگاه یکی از دوستام کار میکرد، بیلشون شکست و کل کار لنگ موند تا یه دونه دیگه جور کنن. اینجاست که میفهمی حتی یه ابزار ساده چقدر میتونه تعیینکننده باشه.
بعدش میرسیم به ماله؛ این یکی دیگه واقعاً جادو میکنه. وقتی گچ یا سیمان رو با ماله رو دیوار میکشی، انگار داری به دیوار زندگی میدی. یه بار عموی خودم که بنّا بود، میگفت: “ماله خوب، مثل قلم نقاشه؛ اگه دستت باهاش راه بیاد، دیوارات اثر هنری میشن.” حالا این وسط، شاقول هم هست که مثل یه داور سوت به دست، نمیذاره دیوار کج بره بالا. یه خط عمودی ساده، ولی اگه رعایتش نکنی، کل ساختمونت به فنا میره.
یه ابزار دیگه که نمیشه ازش چشمپوشی کرد، متره. اندازهگیری دقیق، پایه هر ساختوساز موفقه. یه بار دیدم یه کارگر تازهکار بدون متر شروع کرد به چیدن آجر، آخرشم دیوارش اونقدر کج شد که مجبور شدن خرابش کنن. یا تراز که بهت میگه همهچیز صاف و یکدسته یا نه. این ابزارهای کوچیک، شاید به چشم نیان، ولی اگه نباشن، کار از همون اول لنگ میزنه.
مصالح: ستونهای اصلی هر بنا
حالا که ابزارها رو گفتیم، بریم سراغ مصالحی که بدون اونا هیچ بنایی شکل نمیگیره. آجر رو که همه میشناسن؛ از قدیمالایام تا حالا، پای ثابت هر خونه و ساختمونیه. محکم، ارزون و در دسترس. ولی فقط آجر که کافی نیست؛ سیمان سیاه و سیمان سفید هم هستن که مثل چسب، همهچیز رو سر جاش نگه میدارن. سیمان سیاه رو بیشتر برای کارای زیرسازی و پیریزی استفاده میکنن، چون مقاومته و ارزونتره. اما سیمان سفید، یه کم لاکچریه؛ بیشتر برای نما و جاهایی که قراره قشنگ به نظر بیاد به کار میره.
بعدش میرسیم به گچ؛ این یکی دیگه معجزهگره. دیوار رو صاف میکنه، یه سطح تمیز و سفید تحویل میده که هر نقاشی یا کاغذدیواریای روش میشینه. یه بار تو خونه خودمون دیوار گچی رو رنگ کردیم، انقدر قشنگ شد که همه مهمونا میپرسیدن چه جوری اینقدر تمیز دراومده. این وسط، ریسمان بنایی هم هست که کمتر بهش توجه میشه، ولی برای اینکه دیوارات صاف و تو یه خط باشن، حسابی به کارت میاد. یه نخ ساده، ولی کارش از صدتا ابزار گرونقیمت بیشتره.
فرغون: یار وفادار کارگر
حالا یه لحظه وایستا، فکر کردی این همه مصالح و خاک و آجر رو چطور جابهجا میکنن؟ اینجا دیگه فرغون وارد صحنه میشه. این چرخدستی ساده، انگار یه یار وفاداره که هیچوقت غر نمیزنه. بار رو میذاری روش، از این سر کارگاه میبره اون سر، بدون اینکه کمر کارگرا بشکنه. یه بار تو یه پروژه بزرگ، فرغونشون خراب شد و مجبور شدن با دست مصالح ببرن؛ اون روز فهمیدن این وسیله چقدر غنیمته.
فرغون فقط برای حمل آجر و سیمان نیست؛ گاهی خاک رو با اون جابهجا میکنی، گاهی گچ رو. خلاصه که تو هر کارگاه ساختوسازی، اگه فرغون نباشه، انگار یه چیزی کمه. تازه، اگه یه مدل خوبش رو پیدا کنی که چرخش روان باشه و دستههاش محکم، دیگه کار کردن باهاش لذت هم داره.
چطور همه اینها با هم کار میکنن؟
حالا که این همه ابزار و مصالح رو گفتیم، بیایم یه تصویر بزرگتر ببینیم. فرض کن میخوای یه دیوار بکشی. اول با بیل گودبرداری میکنی، بعد با متر و تراز اندازهها رو چک میکنی که همهچیز درست باشه. ریسمان بنایی رو میکشی که دیوارت صاف بره بالا. بعدش سیمان سیاه رو با آب قاطی میکنی، آجرها رو میچینی و با شاقول مطمئن میشی که عمودیه. وقتی دیوار بالا رفت، با ماله یه لایه گچ میکشی روش که صاف و قشنگ بشه. اگه بخوای نمای شیکی داشته باشه، یه کم سیمان سفید هم به کار میبره. آخرشم اگه چیزی اضافه موند، با فرغون جمعش میکنی میبره یه گوشه.
این پروسه، مثل یه رقص هماهنگه. هر ابزار و مصالحی جای خودش رو داره و اگه یکی نباشه، کل کار به هم میریزه. یه بار تو یه کارگاه دیدم که چون تراز نداشتن، دیوارشون اونقدر کج شده بود که مجبور شدن نصفش رو خراب کنن. یا یه بار دیگه، چون ماله شون دندوندندون شده بود، گچکاریشون زبر و ناصاف دراومد. این چیزا نشون میده که حتی سادهترین ابزارها هم چقدر میتونن مهم باشن.
سخن پایانی
اگه بخوام یه نصیحت بکنم، اینه که هیچوقت تو خرید ابزار و مصالح ارزونی رو به کیفیت ترجیح ندی. یه بیل خوب که دستهش محکمه، یه فرغون که چرخش نلرزه، یا حتی گچ مرغوب که ترک نخوره، میتونه فرق بین یه کار تمیز و یه کار خراب رو مشخص کنه. یه بار یه پیمانکار آشنا تعریف میکرد که چون از سیمان سیاه بیکیفیت استفاده کرده بودن، پی ساختمونشون بعد یه سال ترک برداشت. اینا تجربههای واقعیان که نشون میدن کیفیت چقدر مهمه.
خلاصه که ساختوساز، چه یه خونه کوچیک باشه چه یه برج بزرگ، به همین ابزارها و مصالح وابستهست. از متر و شاقول گرفته تا آجر و سیمان سفید، همهشون با هم کار میکنن تا چیزی بسازی که سالها بمونه. پس دفعه بعد که یه ساختمون قشنگ دیدی، یه لحظه به این فکر کن که پشت اون دیوارای صاف و محکم، چه ابزارها و مصالحی عرق ریختن!